کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

کیان . بیمارستان. هایپربیلی روبین

سلام پسر قشنگم امروز از فرصت استفاده کردمو تا خوابی گفتم یکم واست از روزای اول اومدنت بگم بگم که به من و تو نیم وجبی چی گذشت هم تلخ و هم شیرین......... اینو بگم که مامانی از چند وقت پیش که سونو داده بودم می دونستم که خیلی پهلوون و تپل نیستی و اینم به گفته ی خانم دکتر به خاطر وضعیت من و فشار بالام بود.اخه پسرم من از هفته ی 22 اومدن تو توی دلم مشکل نوسان فشار پیدا کرده بودم.یه روز بالا دو روز پایین......... وقتی بهوش اومدم و دیدمت میدونستم خیلی کوچولویی اما نمی دونستم واقعا بند انگشتی هستی.مثل اینکه اترین(دختر عموی کیان)درست میگفت تو واقعا بند انگشتی به دنیا اومدی.......... اما مهمتر از هر چیزی واسه ما این بود که خدای مهربون یه پسر س...
14 دی 1391

عمر مادر خوش اومدی.........................

خدایا شکر!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شکر به خاطر این همه ی مهربونیات.بزرگیت.عظمتت و بیشتر از همه شکر به خاطر کوچولویی که به من سپردیش.......... کیان کوچولوی مامان خوش اومدی............ پسر یکی یدونه ی مامان سیما تو اومدی و با اومدنت یه دنیا عشق و امید و ارزو واسه من و بابا مجید اوردی.ممنونم عشقم.ممنون از اینکه خوشبختی من و بابایی و کامل کردی گلم.... گل پسر قشنگم می دونی که خیلی زود اومدی و همه برنامه هایی و که واست داشتم و بهم زدی.مامانی اخه شما دقیقا راس ساعت 2.45 دقیقه پنجشنبه مورخ 23.9.1391 توی بیمارستان قدس توسط خانم دکتر اخوندزاده به دنیا اومدی و زندگیمونو قرق شادی کردی. یعنی درست یک هفته زودتر از اولین تاریخ احتمالی ...
12 دی 1391
1